امریکا در رابطه با نقش ایران در منطقه غرب آسیا(خاورمیانه) دچار اشتباه معنایی شده است و سعی می کند شکست سیاست های منطقه ای خود ومتحدانش در فلسطین,افغانستان, عراق, لبنان, سوریه و یمن را به حساب تهران بگذارد.
دولت بایدن به هیچ یک از وعده هایی که در زمان انتخابات در برخورد سختگیرانه با عربستان به ویژه بر سر پرونده قتل خاشقچی داده بود عمل نکرد و به سرعت از مواضع اعلامی و وعده های خود عقب نشست.
تنها سلاح دولت امریکا برای تحت فشار قرار دادن و وادار کردن ایران به عقب نشینی از حقوق هسته ای خود استفاده از تحریم هاست و اگر این سلاح خنثی شود کاخ سفید اهرم فشار دیگری علیه تهران نخواهد داشت.
در یادداشتی بررسی شد؛
یکی از اهداف جمهوری اسلامی ایران از مذاکره با طالبان، یادآوری به سایر کشورهای رقیب و دشمن بود که نباید نقش و جایگاه ایران در معادلات افغانستان نادیده گرفته شود.
پاسخ منفی ایران به شرکت در مذاکرات هستهای مستقیم با امریکا منطقی است چراکه پیش از این مذاکرات به برجام ختم شده و دلیلی برای مذاکرات مجدد وجود ندارد.
انفجار در کشتی متعلق به رژیم صهیونیستی در خلیج عمان پرده از روابط مخفیانه این رژیم با عربستان برداشت و احتمالا این کشتی حامل تانک وخودروهای زرهی بوده است.
از زمان راه یابی بایدن به کاخ سفید سه رویکرد متفاوت در برابر سه بازیگر غرب آسیا اتخاذ شده است که شاید بتوان با اندکی تسامح آن را به سیاست تشویق و تنبیه یا همان هویج و چماق در برابر ایران، سیاست یکی به نعل یکی به میخ در برابر عربستان و سیاست مماشات و اغماض در برابر رژیم صهیونیستی تعبیر کرد.
در یادداشتی بررسی شد؛
رئیس جمهوری آمریکا با دستور حمله نظامی به خاک سوریه نشان داد که همان سیاست زورمدارانه دونالد ترامپ را در قبال محور مقاومت و سوریه دنبال میکند.
در یادداشتی بررسی شد؛
اگرچه دولت بایدن برخلاف دولت ترامپ در ظاهر سیاستی متفاوت در قبال عربستان اعمال کرده، اما در نهایت تغییری در روابط راهبردی واشنگتن و ریاض به رغم ظاهرسازیهای دولت بایدن صورت نمیگیرد.
خودداری رئیس جمهور امریکا از گفتگو با ولیعهد عربستان و روکردن نشانه هایی از نارضایتی کاخ سفید از محمدبن سلمان, آینده روبط سیاسی دو کشور را به ویژه در دوره پسا سلمان با سوال روبرو کرده است.