به گزارش
سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، امام خمینی (ره) در مدت کمتر از چهارماه حضور در پاریس (از ۱۵/۷/۱۳۵۷ تا ۱۱/۱۱/۱۳۵۷) و با تدابیر خردمندانه خود به ایران بازگشت و پس از آن سرنگونی آخرین رژیم شاهنشاهی در ایران را با کمک مردم رقم زد.
علت مهاجرت امام خمینی به پاریس
در روز ۱۴ مهر ماه ۱۳۵۷، یکی از حساسترین حوادث انقلاب اسلامی رقم خورد که در انتشار پیام انقلاب در جهان وتسریع در تحقق پیروزی آن بسیار مؤثر افتاد.
در این روز رهبر انقلاب با چهار نفر از همراهان خود سوار بر هواپیمای عراقی به سوی فرانسه پرواز کرد. پروازی که آغازگر شمارش معکوس سقوط آخرین رژیم شاهنشاهی در ایران بود.
محاصره بیت امام در نجف
یکی از دغدغههای همیشگی کارگزاران رژیم پهلوی، جلوگیری از فعالیت سیاسی امام خمینی بود. ساواک که مأموریت داشت از طریق اداره کل هشتم خود، از رساندن پول توسط زائران ایرانی به عراق و ورود اعلامیهها ونوارهای متعدد امام توسط آنها جلوگیری به عمل آورد، توفیق چندانی در این کار نداشت.
از سوی دیگر شریف امامی نخست وزیر وقت با این استدلال که حضور امام در نجف باعث ارتباط زائران ایرانی با ایشان و در نتیجه ورود نوار سخنرانیهای ایشان به ایران است، پیشنهاد محدود کردن فعالیت امام را توسط رژیم عراق مطرح کرد.
اواخر شهریور ماه ۵۷، امیرخسروافشار وزیر امورخارجه ایران که جهت شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به سر میبرد از طرف دولت مأموریت یافت تا با همتای عراقی خود در این باره مذاکره کند.
پس از این مذاکره، رئیس سازمان امنیت عراق با یک وزیر به خدمت امام آمد واز ایشان خواست از اظهار نظرسیاسی و ارسال پیام و اعلامیه و هر گونه فعالیت سیاسی خودداری کند وتهدید کرد در غیر این صورت حضور ایشان را در خاک عراق تحمل نخواهند کرد.
امام خمینی خود در این باره می گوید:" در اثر فشار دولت ایران، عراق از ما خواست که قدری کوتاه بیاییم. من گفتم که اسلام از سیاست جدا نیست... ومن دخالت سیاسی می کنم، من هم اعلامیه میدهم و هم در ضبط، حرفهایم [را]ضبط میکنم وهم اگر مقتضی شد در منبر صحبتهایم را میکنم و این یک تکلیفی است شرعی برای من. گفتند که ما یک تعهداتی با دولت ایران داریم. گفتم:من هم یک تعهداتی با اسلام دارم و با ملت ایران، من هم نمی توانم که از تعهداتم دست بردارم. منتهی به این شد که ... آنها ما را محاصره کردند. "
موج جدید اعتراض در ایران
با انعکاس خبر محاصره بیت امام خمینی بار دیگر اعتصاب، تظاهرات و درگیری سرتاسر ایران را فرا گرفت.
روحانیون ایران در شهرهای مختلف با صدور اطلاعیههایی این محاصره را تلاش مذبوحانه دولت ایران با همدستی دولت عراق دانسته، آن را نتیجه به بنبست رسیدن راههای مبارزه دولت با ملت اعلام کردند.
جامعه روحانیت مبارز تهران نیز با صدور اطلاعیه ای ضمن محکوم کردن عمل دولت عراق، روز یکشنبه نهم مهرماه را تعطیل عمومی اعلام کرد. با انتشار این خبر در سطح شهرها، کارگزاران رژیم همه تلاش خود را برای خنثی کردن تعطیل عمومی به کار بردند.
ساواک به کلیه سازمانهای تابعه اعلام کرد:" به قرار اطلاع اخیراً دولت عراق تضییقاتی برای خمینی فراهم نموده. متعاقب آن عوامل خمینی از عراق با عده ای از قشریون در ایران تماس گرفته و تصمیم دارند به منظوراعتراض به اقدامات دولت عراق دست به تظاهرات و احتمالاً یک سلسله اقدامات ایذایی ... بزنند.
سریعاً با همکاری مراجع انتظامی پیشبینی و مراقبتهای لازم معمول و هرگونه اقدامی در این مورد را به موقع خنثی، نتایج حاصله را سریعاً ومستمراً اعلام" کنید.
این تظاهرات و اعتصابها رژیم عراق و ایران هر دو را به وحشت انداخت و نیروهای ارتش عراق مجبور شدند از محاصره بیت امام خمینی دست بردارند. با اینکه این محاصره موقتاً برداشته شد، ولی امام خمینی با شناختی که از رژیم عراق داشتند، ماندن در عراق را به مصلحت ندانسته، تصمیم به ترک عراق گرفتند.
امام عراق را ترک می کند
خبر تصمیم امام بر خارج شدن از عراق بار دیگر رژیم عراق را به وحشت انداخت. آنها از این میترسیدند که ناگهان امام به طرف ایران حرکت کند. اگر جلوی او گرفته نشود، در ایران دست به فعالیت بزندو اگر جلوی او گرفته شود خطر جنگ داخلی جدی شود.
به همین خاطر تصمیم گرفتند که واحدهای نظامی و انتظامی در سراسر کشور به حال آمادهباش درآیند و مرزهای هوایی و زمینی آماده دستگیری آیتالله خمینی باشند. علاوه کلیه واحدهای نظامی درحال آمادهباش باشند تا در صورتی که آیتالله خمینی به کشور دیگری رفت از وقوع حوادث ممانعت به عمل آورند.
حرکت به سوی کویت
امام در ملاقات با سعدون شاکر، رئیس امنیت عراق فرموده بود:" هرکجا بروم، اگر این فرشم را پهن کنم، همان جا منزل من است.
من از آن روحانیونی نیستم که به خاطر علاقه به زیارت دست از کار مبارزه بکشم و اگر بنا باشد از مردم ایران جدا شوم دقیقهای اینجا نخواهم ماند.
" لذا امام تصمیم گرفت به کویت برود تا بعد از رایزنی به یکی از ممالک اسلامی بروند.
پس از انجام مقدمات سفر، صبح روز دوازدهم مهرماه، کاروان امام متشکل از چهار اتومبیل از یاران امام برای بدرقه امام و دو اتومبیل از رژیم عراق برای اسکورت ایشان به طرف مرز کویت حرکت کرد.
امام خمینی در مرز کویت پس از تمام شدن کارهای اداری خروج، خطاب به بدرقهکنندگان که با اشک و آه با ایشان خداحافظی میکردند فرمود: " عزیزانم، نگران نباشید، من به خاطر انجام وظیفه از نجف میروم، شما هم مشغول انجام وظیفه باشید.
من از طرف دولت عراق مخیر شدم بین اینکه در نجف بمانم و به درس و بحث مشغول باشم و کار سیاسی نکنم، یا از نجف بروم وکار سیاسی بکنم.
من شق دوم را انتخاب کردم.
از نجف میروم برای فعالیت سیاسی و انجام وظیفه، برای اینکه فریاد مظلومیت ملت را، ملتی که همه چیزش را حتی فرزندانش را در راه اسلام داده است به دنیا برسانم، شما هم وظیفه خودتان را انجام بدهید و نگران نباشید. هرجا مستقر شدیم شما هم میآیید. ".
اما در مرز کویت، مسئولین مرزی پس از شناختن امام از پذیرفتن ایشان خودداری کردند.
امام فرمودند: " ما از همینجا به فرودگاه کویت میرویم و از فرودگاه میرویم سوریه". اما بعد از چندی پاسخ آوردند که اجازه اینکار را هم نداریم.
کاروان مجدداً به صفوان، مرز عراق و کویت برگشت.
سرانجام پس از ۹ ساعت معطلی، ساعت ۱۱، مأمورین عراقی امام و همراهان را به بصره بازگرداندند و ایشان در هتل شرق الاوسط بصره به استراحت پرداختند.
امام در پاسخ رئیس امن العام بصره که به دیدن ایشان آمد و با عذرخواهی خواست همه چیز را به گردن دولت کویت بگذارد فرمود:"خیر تقصیر شما بود، تقصیر کویت نبود. این تقصیر شماست. من ۹ ساعت بدون دلیل و بدون جهت در مرز عراق معطل بودم. شما اگر میخواهید بر مردم حکومت کنید باید نظر مردم را جلب کنید... شما علاقه ندارید به حکومت خودتان و الا این رفتار یک حاکمی که میخواهد به حکومت خودش ادامه دهد نیست. چرا اینجور رفتار کردید؟ چرا ما را معطل کردید؟ "
هجرت به سوی پاریس
فردای آن روز، صبح زود، احمد آقا نزد همراهان آمد و تصمیم امام را برای رفتن به پاریس اعلام کرد. امام این تصمیم را از مسائل لطیف انقلاب میدانستند. ایشان در وصیتنامه سیاسیشان نوشته اند:" از قرار مذکور بعضیها ادعا کرده اند که رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده. این دروغ است. من پس از برگرداندنم از کویت با مشورت احمد پاریس را انتخاب کردم، زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود. آنان تحت نفوذ شاه بودند، ولی پاریس این احتمال نبود.
موضوع تصمیم امام به مأموران مراقب ایشان اعلام شد.
مأموران پس از اطلاع به بغداد وموافقت مرکز، درخواست بهای ۵ بلیط هواپیما کردند.
ساعت ۵/۱ بعدازظهر مأموران عراقی کاروان ۵ نفره امام را با یک هواپیمای نظامی روانه بغداد کردند. فردای آن روز، یعنی ۱۴ مهرماه ۵۷، امام و همراهان سوار بر هواپیمای غولپیکر عراقی به سمت پاریس حرکت کردند.
در هواپیما امام به همراهان که پرسیدند اگر نگذاشتند پاریس پیاده شویم تکلیف چیست؟ فرمودند:" شماها از سفر خسته شدهاید؟ شماها که جوانید نباید خسته شوید، من که خسته نشده ام. جای دیگر میرویم. فکر کنید کجا برویم بهتر است؟ جای دیگری از الآن در نظر بگیرید که اگر پاریس راه ندادند آنجا برویم. "
پس از فرود هواپیما در فرودگاه اورلی پاریس در ساعت ۵۰/۱۶ روز جمعه ۱۴/۷/۵۷ به وقت ایران و استقرار امام در آپارتمانی که توسط چند نفر از دانشجویان و هواداران امام آماده شده بود، نماینده کاخ الیزه نزد امام آمد و پیام رئیس جمهور را ابلاغ کرد که حق ندارید کوچکترین کاری انجام دهید. امام در پاسخ فرمود:" ما فکر میکردیم اینجا مثل عراق نیست. من هر جا بروم حرفم را میزنم، من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر میکنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشتهاند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند، ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند. من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه میگذرد؟ "
با انتشار خبر ورود امام به پاریس از صبح زود دانشجویان و ایرانیان مقیم پاریس به سوی محل اقامت امام سرازیر شدند.
همان روز (۱۵ مهر) پیام امام خطاب به ملت ایران در پاریس منتشر شد. این پیام را امام در آخرین ساعات در بغداد در شرح مهاجرت خود نوشته بودند. در این پیام آمده است:"... اکنون که من ناچار باید ترک جوار مولا امیرالمؤمنین علیه السلام را نمایم و در کشورهای اسلامی دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم – که مورد هجوم همه اجانب و وابستگان به آنان هستید – باز نمیبینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه ممانعت نمودند، به سوی فرانسه پرواز میکنم. پیش من مکان معینی مطرح نیست، عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است. ما و شما امروز که نهضت اسلامی بر مرتبه بسیار حساس رسیده است مسئول هستیم. اسلام از ما انتظار دارد. شما مردان و زنان تاریخ باید پایداری در راه کوبیدن ستمکاران و دفاع از حق را به جهانیان ونسلهای آینده ثابت کنید. وقتی مطالعه روحیه مردان وزنان جوان از دست داده را میکنم که شجاعانه در مقابل مصائب ایستادگی کرده و میکنند، برای خود احساس شرمندگی میکنم. "
رفت و آمد هواداران امام وتماس بیوقفه خبرنگاران از سرتاسر جهان یاران امام را به فکر "کمیته تصمیمگیری " و تقسیم مسئولیتهای اقامتگاه، ترجمه، تلفن، مصاحبه و تنظیم اطلاعیه انداخت.
کمیته تشکیل شد. اولین اطلاعیه در شرح هجرت از نجف تا پاریس تنظیم شد، اما بر سر این که چه کسی اطلاعیه را امضا کند اختلاف افتاد.
حاج احمدآقا، داوری را به نظر امام موکول کرد.
گزارش تشکیل کمیته خدمت امام داده شد. امام با صراحت تمام فرمودند:" نه رئیس دفتر به من ببندید، نه این اسمهای دیگر که آوردهاید، من یک آخوندم، یک طلبه هم پای تلفن باشد کافی است. هیچ یک از این چیزها لازم نیست. "
روز دوم اقامت (۱۶ مهر) امام فرمودند: اینجا کوچک است، جای دیگر تهیه شود. دوستان امام ساختمان جادار و سادهای را در حومهی پاریس، نوفل لوشاتو، ۴۰ کیلومتری پایتخت یافتند و امام را برای دیدن به آنجا بردند. امام آنجا را برای اقامت پسندیدند و از همان ساعت خودشان در آنجا مستقر شدند و آنجا را مرکز فرماندهی انقلاب قرار دادند.
دولت فرانسه بر سر دوراهی
دولت فرانسه از یک طرف مدعی بنیانگذاری آزادی و حقوق بشر بود و خود را وارث انقلاب کبیر ضد استبدادی میدانست و از طرف دیگر منافع مادی او در ایران در گرو رضایت شخص شاه بود.
غربیها منافع مادی خود را بر ارزشهای معنوی خود همواره مقدم میدانند. آنها به خاطر منافع خود در ایران حاضر بودند که از رژیم بدنام و مستبد شاه حمایت کنند و این علت اصلی حمایت دولت فرانسه از شاه بود.
شاه از رئیس جمهور فرانسه خواست تا امام خمینی را تحت کنترل قرار دهد و فشارهای لازم را بر خمینی اعمال کند. شاه تصور میکرد که امام خمینی در الجزایر یا لیبی یا سوریه با کمک نیروهای فلسطینی دست به آموزش هزاران هوادار جوانش میزند و جنگ مسلحانه خطرناکی را علیه رژیم راه-اندازی میکند.
از طرف دیگر شاه نابخردانه میپنداشت دوربودن امام از مرزهای ایران به نفع وی خواهد بود، غافل ازاینکه از این نظر پاریس با نوفل لوشاتو از عراق یا سوریه به تهران بسیار نزدیکتر بود، زیرا تماس تلفنی و انتشار سخنرانیها، پیامها و دستورالعمل یا ارسال نوار توسط مسافران از پاریس به مراتب راحتتر از کشورهای عراق، سوریه، لیبی و الجزایر بود.
از طرف دیگر شاه میپنداشت با استقرار امام در پاریس کنترل ایشان با کمک آمریکا آسان خواهد بود و تظاهرات خیابانی فروکش خواهد کرد.
واقع این بود که شاه علاوه بر اشتباه در محاسبات و تحلیل غلط از دور کردن امام خمینی از مرزها به استیصال رسیده بود. چنان در مقابل قدرت انقلاب و عظمت امام خمینی خود را باخته بود که قدرت تصمیمگیری از وی سلب شده بود و نمیدانست چه باید بکند که اوضاع بدتر نشود.
وی رژیم عراق را تحت فشار قرار داد تا امام را محدود کند، بار دیگر در ارکان رژیمش زلزله افتاد. از دولت کویت خواست تا امام را راه ندهد، کشور یکپارچه قیام شد.
شاه در دیدار نماینده رئیس جمهور فرانسه نهایت وحشت خود را در مورد تغییر اقامت امام کاملاً نشان داد و گفت:" من برخورد با این مساله را به درایت خود فرانسویان واگذار میکنم. من فکر میکنم که بهتر است در این مورد دست به هیچ کاری نزنید.
این را بدانید، هراقدامی درباره او بازتاب وسیعی خواهد داشت. اخراج او را از فرانسه به حساب من خواهند گذاشت و این باور عمومی عواقب بسیار وخیمی خواهد داشت. این کار ممکن است جرقه نهایی باشد. "
دولت فرانسه تحت فشار افکار عمومی
منافع فرانسه اقتضا میکرد بر امام سختگیری کند، ولی منافع فرانسه در روابط اقتصادی و نفتی خلاصه نمیشد، بلکه آبرو و حیثیت بینالمللی فرانسه نیز جزئی از منافع ملی او محسوب میشد که نباید نسبت به آن بیتفاوت باشد.
با انتشار خبر سختگیری دولت فرانسه، واکنش سیاستمداران، احزاب، شخصیتها و مردم ایران، دولت فرانسه را در تنگنا قرار داد.
بومدین رئیسجمهور الجزائر با ارسال پیامی از امام خمینی برای رفتن به الجزایر دعوت کرد و اعلام کد:" شما می-توانید تا هر زمانی که ضروری میدانید در الجزایر وطن دوم خود اقامت کنید.
" یاسرعرفات رهبر آزادیبخش فلسطین، انقلابیترین چهره آن زمان با ارسال پیامی به محضر "مجاهد اکبر امام خمینی " تأثر خود را " از رنجی که در غربت و دوری از وطن عزیز "میکشد اعلام کرد و از این که در شرایطی نیست که امام را به وطن پاره پاره و خونینش دعوت کند اظهار تأسف کرد وآرزو کرد که"ای کاش وطنی داشتم که شما بر خاکش قدم میگذاشتید. "
علمای اندونزی، اتحادیه سوسیالیست عرب، مجمع مسلمانان لیبی، گروه دانشجویان ناصری مصر، اتحادیه دانشجویان مسلمان با ارسال پیامهایی ضمن محکوم کردن دولت عراق و کویت از دولت فرانسه خواستند تا مشکلاتی برای امام خمینی، پیش نیاورد.
سیل نامه ها، تلگرافها و طومارها به پاریس، در محکوم کردن اقدامات دولت عراق وکویت و در حمایت از امام خمینی و درخواست مهماننوازی و رعایت حقوق بشر فرانسه، این دولت را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
اعلامیه مراجع قم در مورد مهاجرت امام خمینی، تلگراف آیت الله وحیدی خدمت امام خمینی، تلگراف جامعه روحانیت، وکلای دادگستری، علمای مجاهد ایران، اساتید دانشگاههای ایران، قضات ایرانی، پزشکان شیراز، مدرسین حوزه علمیه قم، علمای آذربایجان، جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر ایرانی و جامعه روحانیت گیلان و دهها تلگراف دیگر به رئیس جمهور فرانسه، گلباران سفارت فرانسه در ایران و صدها نامه به سفارت فرانسه در ایران، همراه با موج اعتصابات، تظاهرات ودرگیریهای خونین در حمایت از امام خمینی، دولت فرانسه را مجبور به نرمش در مقابل امام خمینی کرد.
پیامدهای مهاجرت به پاریس
هجرت امام خمینی به پاریس هم بهانهای به دست کجاندیشان بهانهجو بود و هم برکتی برای مبارزان ستیزهجو. بعد از استقرار امام در پاریس، مبارزان ملت سخت آماج حملات مسموم قرار گرفتند که:" همه جور مرجع تقلید شنیده بودیم، مرجع تقلید در مشهد، قم، کربلا و نجف، اما مرجع تقلید پاریسنشین نشنیده بودیم.
" امام بارها مساله رفتن به پاریس را توضیح دادند:" اینجانب به واسطه اتفاقاتی از نجف اشرف به سوی کویت حرکت و آنجا، از ورود، حتی برای عبور از شهر به ایستگاه (فرودگاه) منع شدم، ناچار به پاریس آمدم، چون احتمال همین توطئه در سایر کشورهای اسلامی بود و بنا دارم هر وقت محل مناسبی که بتوانم به خدمت خود ادامه دهم ممکن شد، بروم در بلدی اسلامی. " به همین جهت یاران امام دیپلماسی خود را فعال کردند تا با سران کشورهای اسلامی برای اقامت امام خمینی مذاکره کنند.
پس از مذاکرات و مشورتها، امام خمینی به این نتیجه رسیدند که پاریس از جاهای دیگر مناسبتر است. در نامهای به آیتالله نوری همدانی در نهم آبان نوشتند:" اینجانب تا به-دست آوردن محلی در کشورهای اسلامی در صورت عدم مزاحمت اینجا هستم، گرچه از جهاتی ناگوار است، لکن برای رساندن صدای ملت به عالم مناسب است. "
به هرحال مهاجرت امام خمینی به پاریس نقطه عطفی در تحولات ۱۳۵۷ بود. به نظر میرسید آنچه رژیم تدبیر می-کرد نتیجه عکس میداد.
به گفته سایروسونس وزیر امور خارجه آمریکا:" اقداماتی که برای وادار ساختن دولت عراق به اخراج آیتالله خمینی از پاریس به عمل آمد، نتیجه عکس بخشید، زیرا با عزیمت آیتالله به پاریس کلیه نیروهای مخالف به دور او گرد آمدند و با دسترسی وی به وسائل ارتباط جمعی و امکانات پیشرفته، فعالیت و تظاهرات مخالفان در ایران تحت کنترل مستقیم او قرار گرفت. "
یکی از امکانات تماس پاریس- تهران یک خط تماس بود که کارمندان مخابرات ایران بین ایران و نوفللوشاتو برقرار کرده بودند.
از دفتر امام سخنرانیها و پیامها به این خط منتقل میشد و برادران مخابرات آن را به اشخاص مختلف برای ضبط متصل میکردند و از طرف دیگر کارمندان مخابرات کلیه اخبار مردمی و روزنامهها و حتی مکالمات تلفنی شخصیتهای رژیم را ضبط و به پاریس منتقل میکردند و این اخبار هرروز به سمع امام میرسید. "
یکی دیگر از برکات استقرار امام در پاریس امکان انعکاس صدای مردم در سطح جهانی بود.
به قول پارسونز سفیر انگلیس در ایران:"آیتالله خمینی از پاریس از تمام امکانات ارتباطی مدرن جهان برخوردار بود. خبرنگاران رسانههای خبری از چهار گوشه دنیا در آن حضور داشتند. پرشنوندهترین منبر خطابهی جهان را در اختیار گرفت. منبری که هرگز در یک کشور اسلامی مانند سوریه و الجزایر در اختیار او قرارنمیگرفت. "
بدینترتیب امام خمینی از ۱۵/۷/۱۳۵۷ تا ۱۱/۱۱/۱۳۵۷، کمی کمتر از چهار ماه در پاریس مستقر شد و با تدابیر خردمندانه خود هدایت حرکت انقلاب اسلامی را تا پیروزی نهایی و سرنگونی آخرین رژیم شاهنشاهی در ایران ادامه داد.
منبع: جماران